- 8 سال قبل - 25 آذر 1395 ساعت 19:56
- تعداد بازدید: 1840
طنز؛ ما را ز آمار جهانی فساد میترسانی؟
ای زن وطن! ای مرد وطن! ای بیژن نوباوه وطن! شما دیگر چرا گول این آمار و ارقام را میخورید؟ شما که هشت سال (معادل کارشناسی ارشد با چهار ترم اضافه) در دورههای فشردهی شعبدهبازی با آمار و عجایب منحنی جینی شرکت کردهاید، شما دیگر چرا؟ چرا به گزارش یک مؤسسه غربی اعتماد میکنید؟ آخر همه گزارشگران که مثل نجف زاده و حسینی بای نیستند که بشود مثل تخم چشم به آنها اعتماد کرد. اصلاً ببینم، روی این کرهی خاکی کلاً چند تا کشور داریم که ما صد و سی و ششم هستیم؟! تازه از غرض و مرض این مؤسسات که بگذریم، عامل مهم دیگری هم باعث این رتبهبندی خندهدار شده که آن، اختلاف و سوءتفاهم فرهنگی است.
مثلاً شما این شعر شوریده شیرازی را برای یک مخاطب انگلیسی ترجمه کن: «یک شب بیا منزل ما، حل کن دو صد مشکل ما!» خب این فرد مادیگرای انگلیسی که بویی از عشق و عرفان شرقی نبرده، چه فکرهای ناروایی درباره این شاعر و مخاطب خاصش خواهد کرد؟! یا مثلاً ما در یک ادارهای، شهرداریای، جایی، به آبدارچی زحمتکش، «پول چای» میدهیم (که بسیار نیکوکارانه است) و به کارمند مربوطه، «شیرینی بچهها» میدهیم (که این هم شگون دارد و مهرورزانه است) تازه شماره موبایل هم رد و بدل میکنیم و هنوز از در اداره بیرون نرفته، در سوپرگروپ تلگرامی «بچههای زیر میز» اَد میشویم. بعدش هم رفت و آمد خانوادگی و دختر میدهیم و پسر میگیریم و نوهدار شدن و طلاق بچهها و... خب این فساد است؟ این یعنی ۱۳۶؟! بنده خودم در یکی از سفرهایم به سوئیس، در یکی از ادارات چنین گفتگویی شنیدم:
ارباب رجوع: «سالار لای پرونده رو یه نیگاه بنداز.»
کارمند: «به جان دکتر بقایی اگه لای پرونده رو باز کنم. من اهلش نیستم.»
ارباب رجوع: «حالا شما باز کن ببین شاید خوشت اومد!»
کارمند: «به مرخصیهای دکتر رحیمی قسم، امکان نداره.» و با چشم و ابرو به ارباب رجوع اشاره کرد به بیرون و رفتند در پلهاضطراری که دوربین مدار بسته نداشت، پاکت حاوی فساد را رد و بدل کردند. اینها را گفتیم که شما اینقدر مثل فیرینی مرعوب و وارفتهی این آمار و ارقام نباشید. هیشکی مثل ایرونی نمیشه.
نظرات (0)
ارسال یک نظر